فهرست مقالات
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - کاوشی کیفی در عوامل سوق دهنده دختران نوجوان به خودارضایی از منظر الگوی تربیت جنسی خانواده محور مبتنی بر رشد
سید محسن اصغری نکاح زهرا مهاجر بعدمقدمه: نوجوانی دوره پرمخاطره ای در رشد جنسی است و احتمال بروز خودارضایی یا عادت آسیب زای پیش روی دختران و خانواده هاست که گاه زیست زناشویی آنها را نیز تحت تاثیر قرار می دهد لیکن مطالعات ایرانی اندکی در خصوص خودارضایی دختران در دست است، لذا این مطالعه با جهت گیری پیشگیرا چکیده کاملمقدمه: نوجوانی دوره پرمخاطره ای در رشد جنسی است و احتمال بروز خودارضایی یا عادت آسیب زای پیش روی دختران و خانواده هاست که گاه زیست زناشویی آنها را نیز تحت تاثیر قرار می دهد لیکن مطالعات ایرانی اندکی در خصوص خودارضایی دختران در دست است، لذا این مطالعه با جهت گیری پیشگیرانه و تربیتی برای کاوش در خودارضایی دختران نوجوانان انجام شد. روش: این مطالعه به روش کیفی و در بستر تعامل مشاوره ای با خانواده ها و دختران دارای شکایت خودارضایی طی سال 1397 تا 1399 انجام شد. در این مطالعه از روش نمونه گیری در دسترس 4 نوجوان دختر 14تا17 ساله وارد مطالعه شدند. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختارمند گردآوری شدند. يافته ها: یافتههای اين مطالعه 3 مقوله اصلي و 19 مقوله فرعي را در پاسخ به سؤال عوامل سوق دهنده به خودارضایی، نشان داد که به ترتیب اولویت عوامل محیطی-ارتباطی (نظیر چالشهای ارتباطی با والدین، استرسورهای خانوادگی ، ارتباطات نامحدود با جنس مخالف)، عوامل روانشناختی (مانند تخیلات جنسی، و باروهای نادرست در مورد خودارضایی ، آسیبدیدگی در فضای مجازی و اعتیاد به پورنو گرافی) و عوامل اجتماعی( نظیر محیط اجتماعی آسیبرسان، سطح تحصیلات و رفاه مادی) میشوند. نتيجه گيري: واکاوی تجارب شرکت کنندگان حکایت از آن دارد كه به ترتیب عوامل ارتباطی-خانوادگی، روانشناختی و اجتماعی بر سوق دادن دختر نوجوان به خودارضایی مؤثر بوده است و به نظر می رسد توانمندسازی خانواده می تواند نقش محوری و تعیین کننده در این عوامل داشته باشد، بدين جهت پیشگیری از ابتلا به خودارضایی یا ترک آن نیازمند الگوی تربیت جنسی خانواده محور برگرفته از مبانی علمی در چهارچوب وسیع و غنی آموزههای دینی و فرهنگی است تا در قالب برنامههای آموزش خانواده در مدارس، رسانه ملی و کلینیکهای مشاوره بتواند به سلامت جنسی نوجوانان کمک نماید. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - اثربخشي درمان شناختي–رفتاري برسرد مزاجي جنسي زنان افغانستان (شاغل به تحصيل و تحصيل کرده در دانشگاههايايران)
بتول حیدری محمدباقر کجبافهدف اصلي پژوهش حاضر، بررسي اثربخشي درمان شناختي-رفتاري به شیوه فردی بر سرد مزاجي جنسي زنان شاغل به تحصيل و تحصيل کرده افغانستاني در دانشگاه هاي ايران بود. روش پژوهش نيمه تجربي از نوع پيش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. به منظور اجراي پژوهش10 نفر از زنان افغانستان چکیده کاملهدف اصلي پژوهش حاضر، بررسي اثربخشي درمان شناختي-رفتاري به شیوه فردی بر سرد مزاجي جنسي زنان شاغل به تحصيل و تحصيل کرده افغانستاني در دانشگاه هاي ايران بود. روش پژوهش نيمه تجربي از نوع پيش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. به منظور اجراي پژوهش10 نفر از زنان افغانستانی با داشتن ملاک های ورود با روش دردسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمايش و کنترل قرارگرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه سردمزاجي جنسي زنان (عشقي، 1385) بود. در بررسی گروه آزمايش، 8 جلسه درمان شناختي-رفتاري به شیوه فردی انجام شد و در این مدت در گروه کنترل هيچ مداخلهاي انجام نشد. نتايج حاصل از آزمون تحلیل کوواريانس نشان داد که درمان شناختي-رفتاري بر بهبود نمره کل سرد مزاجي زنان (0001/0 P =) موثر است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که از روش شناختی-رفتاری می توان براي کاهش سرد مزاجی زنان و بهبود روابط زوجین و در نهایت سلامت خانواده بهره مند شد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - کفایت روانسنجی مقیاس بهزیستی جنسی زنان در زنان متاهل: روايي، پايايي و ساختار عاملي
رضا چالمه فاطمه عبدالهیهدف پژوهش حاضر بررسی روايي، پايايي و ساختار عاملي مقياس بهزیستی جنسی زنان در زنان متاهل ايراني بود. بدين منظور نمونه اي به حجم 297 نفر از زنان متاهل (با ميانگين سني7/33 سال و با دامنه سنی 24 تا 45 سال) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. مقیاس های بهزیستی روانشناخت چکیده کاملهدف پژوهش حاضر بررسی روايي، پايايي و ساختار عاملي مقياس بهزیستی جنسی زنان در زنان متاهل ايراني بود. بدين منظور نمونه اي به حجم 297 نفر از زنان متاهل (با ميانگين سني7/33 سال و با دامنه سنی 24 تا 45 سال) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. مقیاس های بهزیستی روانشناختی (ریف، 1995) و بهزیستی جنسی زنان (روزن و همکاران، 2009) توسط گروه نمونه تکمیل شد. روایی این مقیاس با استفاده از روش هاي تحلیل عامل اكتشافي و تأييدي، روایی همگرا و همزمان بررسی شد. پایایی مقياس از دو روش آلفای کرونباخ و دونیمه سازی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل عاملی با استفاده از روش مؤلفه¬های اصلی و چرخش واریماکس نشان داد که این مقیاس، از 4 عامل با عناوين روابط بین فردی، حوزه شناختی-عاطفی، تحریک فیزیکی و رضایت از ارگاسم تشکیل شده است كه بیش از 66 درصد از واریانس کل را تبیین می کنند. روایی همگرای این مقیاس حاکی از همبستگی رضایت بخشی بین ابعاد مقياس بهزیستی جنسی زنان با نمره کل بود. برای تعیین روایی همزمان مقیاس، همبستگی ابعاد مقياس بهزیستی جنسی زنان با مقیاس بهزیستی روانشناختی بکار رفت که حاکی از همبستگی مطلوبی بود (001/0> p). ضرايب آلفاي كرونباخ و دونيمه سازي براي كل مقياس و ابعاد آن بين 63/0 تا 82/0 نوسان داشت. نتيجه نهايي اينكه فرم فارسي مقياس بهزیستی جنسی زنان، از روايي و پايايي مناسبي در جامعه ايراني برخوردار است و مي¬تواند در موقعيت هاي پژوهشي، تربيتي و باليني مورد استفاده قرار گيرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - تغییر نگرش نسبت به تابوی قاعدگی از جوامع بدوی تا عصر رسانه (مطالعه مروری سیستماتیک)
زهرا زارع سوده دشتیانه شیوا زارعهدف: قاعدگی یک فرآیند بیولوژیک و اتفاقی مهم در زندگی زنان است، اما این فرآیند و سازو¬کارهای فرهنگی و اجتماعی مرتبط با آن چنان در هم تنیده شده¬اند که طیف گسترده¬ای از قوانین و محدودیت¬ها (¬تحت عنوان تابو) را در مورد قاعدگی و چگونگی عملکرد زنان بوجود آورده¬اند؛ تابو¬ها ر چکیده کاملهدف: قاعدگی یک فرآیند بیولوژیک و اتفاقی مهم در زندگی زنان است، اما این فرآیند و سازو¬کارهای فرهنگی و اجتماعی مرتبط با آن چنان در هم تنیده شده¬اند که طیف گسترده¬ای از قوانین و محدودیت¬ها (¬تحت عنوان تابو) را در مورد قاعدگی و چگونگی عملکرد زنان بوجود آورده¬اند؛ تابو¬ها رفتار زنان را به شدت محدود می¬کنند و بر سلامت روانی و جسمانی آنها تاثیرات منفی می¬گذارند. به همین منظور هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش رسانه¬ها بر تداوم و کاهش تابو¬های قاعدگی است. روش شناسی: مطالعۀ حاضر از نوع پژوهش مروري سیستماتیک است. به منظور انجام مطالعه¬، در پایگاه های اطلاعاتی PubMed، Springer، ScienceDirect، SID، Noormags وCivilica از کلید واژه¬های مرتبط استفاده شد و مجموعه مقالات منتشر شده از1950 تا 2021 استخراج گردید. یافته: ایدئولوژی غالب جوامع نسبت به قاعدگی سکوت، پنهان¬کاری و انکار آن است که اکثر رسانه ها به اشکال مختلف این ایدئولوژی را بازتولید می¬کنند و منجر به تقویت آن می¬شوند. اما ارائه اطلاعات مختلف به شیوه¬های گوناگون در رابطه با قاعدگی، بدون سوگیری به عادی¬سازی فرایند طبیعی قاعدگی و کاهش تابو پیرامون آن کمک می کند. نتیجه گیری: فرایند عادی سازی قاعدگی به زمان زیادی نیاز دارد اما با کمک مداخله در چارچوب بندی استراتژیک رسانه به عنوان عامل تغییر، می¬توانیم جامعه را سریع¬تر به سمت عادی شدن قاعدگی پیش ببریم. رسانه به عنوان یک منبع اطلاع رسانی گسترده و در دسترس، می¬تواند به عنوان ابزاری قدرتمند در جهت آموزش و شکستن تابوی قاعدگی مورد استفاده¬ی صحیح قرار گیرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - اثربخشی درمان شناختی رفتاری متمرکز بر تروما بر بهبود نشخوار فکری کودکان مبتلا به سوء استفاده جنسی: پژوهش مورد منفرد با پیگیری یک و دو ساله
سپیده قاضی زاده علی مشهدی زهرا طبیبی عاطفه سلطانی فرمقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری متمرکز بر تروما بر بهبود نشخوار فکری کودکان مبتلا به سوء استفاده جنسی بود. روش پژوهش: این پژوهش شبه آزمایشی از نوع مورد منفرد A-B-Aبا طرح خط پایه چندگانه و با پیگیری یک و دو ساله بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان چکیده کاملمقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری متمرکز بر تروما بر بهبود نشخوار فکری کودکان مبتلا به سوء استفاده جنسی بود. روش پژوهش: این پژوهش شبه آزمایشی از نوع مورد منفرد A-B-Aبا طرح خط پایه چندگانه و با پیگیری یک و دو ساله بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان مبتلا به سوءاستفاده جنسی 9 تا 12 سال مشهد بودند که به مراکز معاینات بالینی پزشکی قانونی در سال 1395 مراجعه کردند و بهصورت نمونهگیری هدفمند دو نفر انتخاب شدند. شرکتکنندگان پژوهش در موقعیتهای خط پایه، جلسات 4-8-12-16 مداخله و یک و دو سال بعد از مداخله، به پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان-فرم کودک (CERQ-K) پاسخ دادند. درمان بهصورت انفرادی در 16 جلسه اجرا شد. تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل دیداری نمودار، درصد بهبودی و درصد دادههای غیر همپوش (PND) انجام شد. یافتهها: نتایج نشان داد درمان شناختي رفتاري متمرکز بر تروما به طور معناداري منجر به بهبودی نشخوار فکری مراجعین، هم در پایان درمان و هم در پیگیری یک و دو ساله شده است. نتیجهگیری: بنابراین میتوان بیان کرد که این درمان در بهبود نشخوار فکری در کودکان مبتلا به سوء استفاده جنسی مؤثر است و به نظر می رسد میتوان از این درمان در جهت بهبود کودکان آسیب دیده از سوء استفاده جنسی استفاده کرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - پیش بینی رضایت جنسی بر اساس تصویر بدنی و کمالگرایی در زنان باردار
مرتضی عندلیب کورایم مریم مرسلی سعید محمودی نیامقدمه: بارداری یک واقعه طبیعی در زندگی زن است که تغییرات جسمانی، روانی و رفتاری را در ابعاد مختلف در بر میگیرد. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رضایت جنسی بر اساس تصویربدنی و کمالگرایی در زنان باردار انجام شد. روششناسی: روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری چکیده کاملمقدمه: بارداری یک واقعه طبیعی در زندگی زن است که تغییرات جسمانی، روانی و رفتاری را در ابعاد مختلف در بر میگیرد. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رضایت جنسی بر اساس تصویربدنی و کمالگرایی در زنان باردار انجام شد. روششناسی: روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل زنان باردار ساکن شهر تهران است. حجم نمونه براساس فرمول تاباچنیک و فیدل ۱۶۰ نفر تعیین و با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار این پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه¬های رضایت جنسی هادسون و همکاران (۱۹۸۱)، تصویر بدنی فیشر (۱۹۷۰) و کمالگرایی هویت و فلت (۱۹۹۱) می¬باشد. جهت تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ استفاده شد. یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون ساده و چندگانه نشان داد، رضایت جنسی زنان باردار بر اساس تصویر بدنی قابل پیشبینی است (بتا=۰۹۳/۰). به طوری که رابطه¬ی میان تصویر بدنی و رضایت جنسی مثبت است و از بین مولفه های تصویر بدنی، فقط بعد اندام های تحتانی با رضایت جنسی رابطه مثبت و معنادار دارد (۲۱۳/۰). رضایت جنسی زنان بر اساس کمالگرایی قابل پیشبینی است (بتا=۴۳۵/۰) و بین ابعاد جامعه مداری (بتا=۲۰۶/۰) و خودمداری کمالگرایی (بتا=۱۸۵/۰) با رضایت جنسی زنان باردار همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. رضایت جنسی زنان بر اساس تصویربدنی (بتا=۱۷۴/۰) و کمالگرایی (بتا=۴۸۱/۰) قابل پیشبینی است. نتیجهگیری: براساس یافته¬های میتوان نتیجه گرفت برای افزایش رضایت جنسی زنان باردار، تصویر بدنی مثبت و بهبود کمالگرایی جامعه مدار و خودمدار نقش مثبتی دارند. پرونده مقاله